ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

خدایا همه مریضا رو شفا بده

1391/11/4 تا موقع خواب حالش خیلی خوب بود اما دم دمای صبح بود که با صدای مامانی بیدار شدم.  ریحانه تب کرده بود و یهو بالا آورد.  تازه میخواستن اذان صبح رو بگن. منو مامانی زودی لباسهای ریحان رو عوض کردیمو مامانی براش شیاف گذاشت. چند دقیقه بعد دوباره بالا آورد. . . بازم بالا آورد. . .  روز قبلش هر چی به دکتر زنگ میزدیم تا نوبت بگیریم کسی جواب نمیداد. دیگه اونقدر بالا آورده بود که چیزی تو معدش نبود.  زودی لباس پوشیدیمو همراه پدرجون و مادرجون رفتیم درمانگاه. تا وقتی بریم درمانگاه ریحان چندین بار دیگه هم بالا آورد.  دکتر زودی برای جیگرم سرم نوشت و گفت ویروس جدیده ناقلا این روزا تمام بچه ها رو اذیت ...
5 بهمن 1391

تن تب داره جیگرم

1391/11/3 سلامممممممم سلاااااااااااااااااااااااااااام سسسسسسسسسسسسسسسلام شرمنده که این روزا آپ نکردم . آخه این روزا امتحان داشتمو ریحانه جونی اینجا نمیومد که بنده بتونم درس بخونم. از امتحان دیروزم تا امتحان 5 شنبه کمی فاصله است به همین خاطرم به مامانی اس دادم شب بیاین اینجا. خب دلم واسه جیگرم تنگ شده بود شب وقتی مامانی و ریحان و بابایی اومدن رفتم پایین دیدم ریحان جونم میگه امروز تب کردم دو بار بالا آوردم.  الهی خاله فداش بشه.  بچم یهویی تب کرد و دو بار بالا آورد که بعد از بالا آوردن تبش پایین اومد.  شب منو مامانی و ریحان در حال تفنگ بازی بودیم. اول نوک انگشتامون رو بوس میکردیمو بعد به س...
4 بهمن 1391