خدایا همه مریضا رو شفا بده
1391/11/4 تا موقع خواب حالش خیلی خوب بود اما دم دمای صبح بود که با صدای مامانی بیدار شدم. ریحانه تب کرده بود و یهو بالا آورد. تازه میخواستن اذان صبح رو بگن. منو مامانی زودی لباسهای ریحان رو عوض کردیمو مامانی براش شیاف گذاشت. چند دقیقه بعد دوباره بالا آورد. . . بازم بالا آورد. . . روز قبلش هر چی به دکتر زنگ میزدیم تا نوبت بگیریم کسی جواب نمیداد. دیگه اونقدر بالا آورده بود که چیزی تو معدش نبود. زودی لباس پوشیدیمو همراه پدرجون و مادرجون رفتیم درمانگاه. تا وقتی بریم درمانگاه ریحان چندین بار دیگه هم بالا آورد. دکتر زودی برای جیگرم سرم نوشت و گفت ویروس جدیده ناقلا این روزا تمام بچه ها رو اذیت ...